خشكسالی ایران را به عربستان تبدیل می كند؟
فاما كیش: مطالعات نشان می دهند كه نزدیك 20 میلیون هكتار اراضی مساعد تولید گردوخاك در كشور وجود دارد، اگر نتوانیم تالاب ها را زنده نگه داریم و آب های زیرزمینی حفظ نماییم امكان دارد در تمدن ما به واسطه گردوخاك شرایط به جایی برسد كه مردم مهاجرت كنند.
نیو صدر: باران های امسال خشكسالی و مرگ دریاچه ارومیه را به فراموشی سپرده است؛ حتی بسیاری معتقدند كه دیگر بحران حل شده است، اما یك كارشناس و مسئول سازمان محیط زیست می گوید دیگر زمان زیادی برای حل این بحران باقی نمانده است و باید هرچه سریع تر عمل نماییم.
كاهش شدید میزان بارندگی در ده ها سال قبل و از طرف دیگر سوءمدیریت ایران را با بحرانی خطرناك روبرو كرده است. دیگر بی آبی در بیشتر مناطق ایران به یك واقعیت تبدیل گشته است و شواهد آن هم روز به روز بیشتر می شود. كشاورزان زابل به زاهدان مهاجرت كرده اند، كشاورزان خراسانی در تهران مشغول به مسافركشی هستند، گردوخاك هر سال به بلای جان خوزستانی ها تبدیل گشته است، اصفهانی ها دیگر آبی برای كشاورزی ندارند، تالاب ها روز به روز خشك می شوند، شهرها نشست پیدا می كنند و...
از زمان انتخاب عیسی كلانتری بعنوان رئیس سازمان محیط زیست شعارهای این سازمان هم اكثرا به حوزه آب تغییر نمود. اما هنوز روز به روز منابع آبی بیشتری از كشور مصرف می شوند.
در رابطه با این موضوع، اقدامات انجام شده و وضعیت كنونی دریاچه ارومیه مسعود تجریشی معاون محیط زیست انسانی سازمان حفاظت از محیط زیست و مدیردفتر برنامه ریزی و تلفیق ستاد احیای دریاچه ارومیه در گفتگویی در كافه خبر برگزار كرد.
این گفتگو را اینجا بخوانید:
بحث را از حال خوب دریاچه ارومیه شروع كنیم؛ چه چیزی وضع ارومیه را بهبود داد؟ بارندگی ها یا اقدامات انجام شده؟
این مساله كه بارندگی ها در بهبود اوضاع دریاچه ارومیه نقش داشتند حرف درستی است، اما از سمتی نباید از تاثیر اقدامات انجام شده هم چشمپوشی كرد. برای پاسخ به این سوال، می توانیم وضع سال هایی كه بارندگی زیاد بوده را با امسال مقایسه نماییم و ببینیم آن باران ها چه تاثیری بر تراز آب دریاچه ارومیه داشته اند.
در سال ۸۵-۸۶، ۴۱۶میلی متر باران در حوزه آبریز دریاچه ارومیه باریده است اما تراز آب دریاچه ارومیه هیچ تغییری نكرده است. در سال ۸۸-۸۹، ۴۰۹ میلی متر باران در این منطقه باریده اما تراز ۲۴ سانتی متر كاهش پیدا كرده است، حالا چه شده كه ۴۵۸ میلی متر امسال در دریاچه ارومیه باران آمده و تراز ۱۱۰ سانتی متر افزایش پیدا كرده است. این یعنی حتما اتفاقی فراتر از بارش های خوب رخ داده است.
این در حالی است كه حتی پیشبینی می كردیم با این میزان بارندگی ۸۳ سانتی متر تراز دریاچه افزایش پیدا كند.
ادعا نمی كنم كه بارش ها موثر نبودند، اما دستگاه های اجرایی اقداماتی انجام داده اند كه برخلاف سال های گذشته كه با وجود همین بارندگی ها تراز دریاچه كاهش پیدا كرده بود امسال بالای ۱ متر تراز دریاچه افزایش پیدا كرده است.
چه اقداماتی انجام داده اید كه این اتفاق رخ داده است؟
یكی از دلیلهای اصلی این مساله بحث لایه روبی هاست. در آذربایجان غربی ۱۱۳ و در آذربایجان شرقی ۱۴۰ كیلومتر لایه روبی انجام شده است. این اقدامات موجب شد تا باران هایی كه قبلا به دریاچه نمی رسیدند اینبار به دریاچه برسند. همین طور اینكار موجب شد تا خسارت های ناشی از سیلاب را كاهش بدهیم، بطوریكه اصلا در ارومیه از سیل هیچ خسارتی نداشتیم.
اقدام دیگری هم در وقوع این اتفاق تاثیر داشت، قبلا آب را پشت سدها نگه می داشتیم و از آن در بخش كشاورزی مصرف می شد. از ۴ سال پیش دعوا زیادی با وزارت نیرو انجام شد تا حق آبه دریاچه ارومیه پرداخت گردد.
سال گذشته ۳۶۰میلیون متر مكعب آب پشت سدها بود كه وزارت نیرو را قانع كردیم این آب سد دریاچه است و باید پیش از اسفند آنرا رها كنند، این اتفاق رخ داد. بعد بارش های بهار را هم رها كردند بطوریكه تا انتهای اردیبهشت ۲۳۰۰میلیون متر مكعب آب برای دریاچه ارومیه رها شده است. اینكار هم جلوی سیلاب را گرفت.
پس اگر بارش ها می آمد اما این ۲ اقدام انجام نمی شد وضع همان بود.
اما این حال خوب دریاچه موقتی نیست؟
ببینید اساسا نسبت به دفعات قبلی تراز دریاچه سریع تر كاسته می شود اما باز آب خواهیم داشت. ۶۰درصد سطح آب دریاچه ارومیه ارتفاعی كمتر از ۶۰سانتی متر دارد، تبخیر سالانه دریاچه ۸۵ سانتی متر است، پس اساسا هرقسمتی از سطح دریاچه كه ارتفاعی كمتر از ۸۵ سانتی متر دارد اساسا باردیگر خشك می شود. اما در نظر بگیرید كه با این میزان بارندگی و تبخیر ما امسال به هدف خود كه تراز دریاچه ۳۰سانتی متر افزایش پیدا كند می رسیم.
براین اساس چه آینده ای برای دریاچه ارومیه پیش بینی می كنید؟
۳۴۶۵ میلیارد تومان تابحال هزینه دریاچه ارومیه شده است، ۶۰درصد این پول به ۲ پروژه×یكی بحث انتقال آب زاب و یكی به سد سیلوه برمی گردد. پروژه ای دیگر هم به بحث پسآب ها مرتبط می باشد.
پس تابحال ۶۰درصد پول هایی كه خرج كردیم به آب تبدیل نشده است، اگر تلاش نماییم این ۲ پروژه تا سال ۱۳۹۹ به بهره برداری برسد. سالانه ۷۵۰میلیون متر مكعب آب پایدار به دریاچه ارومیه برسد. اگر به این هدف برسیم به راحتی سالانه ۳۰سانتی متر تراز دریاچه افزوده می شود. اگر بارش ها نرمال باشند و این ۲ پروژه اجرا بشوند، تا سال ۱۴۰۴ به تراز اكولوژیك می رسیم.
در دنیا كشورهای زیادی كه دنبال احیای دریاچه های خود هستند به این نتیجه رسیده اند كه سطح دریاچه را ثابت نگه دارند تا كانون های غبار زیر آب روند. براین اساس ما روند احیا یدریاچه ارومیه را فازبندی كردیم؛ در فاز اول ۱متر سطح دریاچه افزایش پیدا كند كه ۹۵درصد كانون های گردوخاك زیر آب بروند تا سه سال دیگر به این هدف می رسیم. یكی از اقداماتی كه در این راستا انجام می دهیم بحث اقدامات سازه ای است. همین طور با وزارت نیرو به توافق رسیدیم كه تا احیای دریاچه هیچ طرح توسعه ای در سدهایشان اجرا نكنند.
به طور كلی حدود ۳میلیارد متر مكعب آب لازم داریم از ۳، ۱میلیارد را این پروژه تامین می كند، ۱.۴ میلیارد متر مكعب آب هم بوسیله لایه روبی وارد دریاچه ارومیه می شود. حدود ۶۰۰ تا ۷۰۰میلیون متر مكعب آب باقی بماند، از این میزان ۳۰۰میلیون از محل صرفه جویی در مزرعه تامین می شود و بقیه از سردهنه سازی، انتقال آب با لوله و كانال ها تامین می شود.
درباره همین ۳۰۰ میلیون مترمكعب آب، چگونه می شود مصرف آب در بخش كشاورزی را كاهش داد؟
برخی اقدامات را در این رابطه شروع كردیم مقرر است ماهانه با ۳ معاون وزارت كشاورزی در این رابطه جلساتی اجرا شود كه بتوانیم پروژه هایی را اجرا نماییم كه در سطح مزرعه میزان انتشار كاهش پیدا كند. در پای آب سدها ۲۹درصد مصرف كاهش پیدا كرده است اما كشاورزها اصلا اعتراض نكردند برای مثال در بین دوآب با توجه به این كاهش در مصرف آب تولیدات ۱۶درصد افزایش پیدا كرده است.
تا الان مصرف آب كشاورزی ۲۹ درصد كاهش پیدا كرده است و می توانیم این میزان را به ۴۰درصد برسانیم.
با تغییرالگوی كشت هم می توانیم به این هدفمان برسیم، در این رابطه در حال اجرا برنامه بسیار منسجمی هستیم، سال قبل با جهاد كشاورزی قراردادی بستیم تا گیاهان دارویی به ما معرفی نماید كه با كاشت آن مصرف آب كاهش پیدا كرده و درآمد كشاورز زیاد شود. با معاونت توسعه روستایی هم تفاهم نامه ای امضایی كردیم و قرار شد آنها به هر روستایی كه تغییر الگوی كشت می دهد تا سقف صد میلیون تومان به كشاورزها كمك مالی شود.
برای انجام كارهای غیرسازه ای ما سعی كردیم كه این اقدامات انجام را انجام بدهیم تا وقتی دریاچه احیا شد باردیگر كشاورزان به كاشت چغندرقند برنگردند.
شما این حرف را می زنید اما آنچه كه بنظر می رسد ستاد برای احیای دریاچه ارومیه بیشتر وابسته اقدامات سازه ای مثل انتقال است تا اقدامات فرهنگی، حتی چند روز پیش آقای كلانتری گفتند كه امكان انتقال آب از دریاچه وان تركیه هم وجود دارد، واقعا باید به سمت انجام چنین كارهایی برویم؟
بدون این اقدامات واقعا نمی گردد به سمت احیای دریاچه ارومیه برویم. ما بطور كلی به ۳میلیارد متر مكعب آب نیاز داریم با همه این اقدامات بدون سرمایه گذاری به این میزان آب برسیم كافی است سهم ۶۰۰میلیون متر مكعبی انتقال آب از زاب برداشته شود، این یعنی ۲۰درصد آب مورد نیاز از بین رفته است این خیلی زیاد است.
كلا به شكل عجیبی افرادی از وزارت نیرو با بحث انتقال آب بین حوزه ای مخالفت می كنند كه زمانی خودشان با این مسائل موافق بودند. این سهم آب كشور است، قبلا قرار بود از آن در بخش توسعه كشاورزی استفاده گردد حالا تصمیم گرفته شده كه از آن بخش برای احیا دریاچه ارومیه استفاده گردد.
در واقع فقط این میزان آب از نقطه ای به نقطه ای دیگر آورده می شود آن هم به این دلیل كه هرچه زمین در كردستان است در ارتفاعات قرار دارد و نمی گردد از این آب مصرف كرد.
اما واقعا این میزان همه آب ایران است؟ چون مسئولان در ارتباط با انتقال آب زاب با ترس زیادی صحبت می كنند
به هر حال این رودخانه مرزی است و چنین مسائلی وجود دارد. حدود ۲۰ سال پیش سیلابی در سیستان رخ داد و بانك جهانی به ایران وام داد و قسمتی از آن پول را هم به بحث مطالعات اختصاص داده شد. قرار شد ما دفتر فنی انجام این مطالعات باشیم و یك مشاور هلندی به ما كمك می كرد.
به گفته وی در هلند، در زمینه آب كشورهای بالادستی و پاییندست هیچ اطلاعاتی به یك دیگر نمی دهند.
رودخانه های مرزی جزو خطوط قرمز كشور است، هیچوقت كسی به دشمنش نمی گوید در خزانه چقدر پول دارد. منافع مالی حكم می كند تا در ارتباط با رودخانه های مرزی اطلاعاتی به كشورهای دیگر نگوییم. برای مثال در كشور تركیه مسئولیت رودخانه های مرزی با وزارت امور خارجه است. هر فعالیتی در ارتباط با رودخانه های مرزی جزو پروژه های محرمانه هر كشوری است و هركسی در این رابطه اطالعاتی منتشر كند، بعنوان جاسوس شناخته نمی گردد.
در نتیجه اینكه حرفی نمی زنیم دلیل این است كه كار اشتباهی می كند.
این پروژه های انتقال آب از لحاظ زیست محیطی پیامدی ندارد؟
سیاست ما این بوده كه در ارتباط با انتقال آب در ابتدا مطالعات مورد نیاز را انجام بدهیم و بعد اقدامات را اجرا نماییم. اینها نتایج زیست محیطی ندارند حتی برای عراق. اتفاقا به نظر من اینكارها را به نفع عراق انجام می دهیم.
قطعا پیامد زیست محیطی هیچ كار عمرانی و توسعه ای صفر نیست، اما نتایج زیست محیطی این انتقال آب ها قابل ملاحظه نیست. برای مثال انتقال آب از خزر به دریاچه ارومیه را ما در كارگروهایمان به شكل فنی رد كردیم، چونكه آب خزر به شكلی است كه كف دریاچه ارومیه حل نشود.
در جلسه دولت آقای روحانی خواستند این مطالعه صورت گیرد، ما گفتیم با این مساله مخالف هستیم. بعد وزارت نیرو در این رابطه مدل سازی هایی انجام داد و به این نتیجه رسید كه با انتقال آب خزر به دریاچه ارومیه عمق این دریاچه به ۵۰سانتی متر می رسد. حالا انتقال آب خزر كنار گذاشته شد، لحث انتقال آب ارس هم وجود داشت كه به لحاظ اقتصادی با این مساله مخالفت كردیم و قرار شد از محل صرفه جویی این میزان آب را به دست آوریم.
ما انتقال آب زاب را تایید كردیم، بحث انتقال آب از وان وجود دارد. قبلا تركیه به واسته سویسی ها از ما خواسته بود تا آب وان را به دریاچه ارومیه انتقال دهد چونكه حجم آب این دریاچه بسیار زیاد است. هنوز مطالعاتی در این رابطه در حال انجام می باشد ولی حالا در امتداد سیاست های ستاد احیای دریاچه ارومیه اصلا چیزی به اسم انتقال آب از وان وجود ندارد.
اما نمونه بزرگ تر خشك شدن دریاچه ارومیه وضعی است كه حدودا در كل كشور وجود دارد، از ابتدا كه آقای كلانتری رئیس سازمان محیط زیست شدند همیشه بحث آب وجود داشت اما ما از بیرون متوجه چیزی نمی شویم، به نظر شما واقعا مسیرمان تغییری كرده است؟
برای پاسخ به این سوال مثال های از كشورها را به شما توضیح می دهم و بعد وضع را با ایران مقایسه می كنم.
استرالیا ۱۰ سال با خشكسالی شدیدی روبرو شد، انتهای این مدت نخست وزیر استرالیا اعلام نمود كه آب مهمترین مسئله اش است و یك نهاد هواشناسی برای جمع آوری داده آماده كرد. آمریكا از دهه ۷۰ درگیر خشكسالی شدیدی بود، حالا ۳۰ سال از آن موقع گذشته و مصرف آب كل این كشور با این همه توسعه و افزایش جمعیت هیچ تغییری نكرده است.
خشكسالی برای خیلی از كشورها تبدیل به تلنگری شد تا خودشان را آماده كنند، متاسفانه در كشورمان به این فاز نرسیدیم. مثلا اصفهان موقعیت خوبی برای حل بحران بود اما ما مسئله آب را امنیتی كردیم. مسئله بدون مدیریت وارد آخرین لایه می شود.آبی كه در زاینده رود وجود دارد الان بالای ۷۵۰میلیون متر مكعب است، یعنی در حوزه آبریز دریاچه اصفهان باردیگر آب فراوان شد و حالا باز باید صبر نماییم ۲ سال باران نبرد و با این مسئله روبرو شویم.
این برمی گردد به اینگه مجلس، دولت، فرهنگستان علوم، مردم و... كشورمان چه حساسیتی نسبت به آب دارند. در این دوره زمانی اگر بخواهید آب حساس است و حق آبه محیط زیست را بدهید چون انتخابات مجلس نزدیك است تمام نماینده ها با شما مخالفت می كنند، سال بعدی انتخابات دولت می باشد و باردیگر این اتفاق رخ می دهد. فرهنگستان علوم تابحال یك بیانیه در زمینه آب داده است؟ در مجموع هیچكسی نیامده به صورت سیستماتیك اقداماتی انجام بدهد. اگر آقای كلانتری آمده بقیه هم باید اینكار را انجام میدادند.
وضع اقلیمی كشور ما چه پیامی به ما می دهد؟
كشور ما به سمت شرایط حدی رفته یعنی یك سال ایران با خشك ترین سال ۵۰سال اخیر درگیر بوده و در همان سال آبی در ضمن ۵۰ سال با پربارش ترین سال روبرو بودیم. برای مقابله با این شرایط حدی باید بسیار آماده باشیم. اما وقتی نگاه می كنم هیچ كدام از شرایط تغییر چندانی نكرده است، پارینه قرار شد تا جز شمال در جایی برنج كاشته نشود اما امسال می بینیم باردیگر این وضعیت برگشته است. وقتی همه ما چه مردم چه تصمیم گیران به فراموشی گرفتار شوند در شرایط حدی لطمه فراوانی می بینیم.
چه آسیبی؟
مطالعات نشان می دهند كه نزدیك ۲۰میلیون هكتار اراضی مساعد تولید گردوخاك در كشور وجود دارد، اگر نتوانیم تالاب ها را زنده نگه داریم و آب های زیرزمینی حفظ نماییم امكان دارد در تمدن ما به واسطه گردوخاك شرایط به جایی برسد كه مردم مهاجرت كنند.
هنوز خطر به ما نزدیك است، حتما باید به این بحران ها فكر نماییم، حتما باید برنامه داشته باشیم و...
اما نه این اتفاقات رخ نداده آقای كلانتری آمد این تلنگرها را زد، خشكسالی ها تلنگر زدند اما در فضای كاری و برنامه ها هیچ اتفاقی رخ نداد.
سازمان محیط زیست در این رابطه چه كار كرد؟ شعارهای آقای كلانتری فقط آب بود، اما در عمل در این چند سال اقدام مفیدی هم انجام شده است؟
من اقداماتی كه انجام شده را می گویم اما اینكه اینها مفید بوده اند یا نه را نمی گردد به این سادگی تشخیص داد. یكی از اقدامات بزرگی كه سازمان انجام داد، فعال شدن دبیرخانه كارگروه ملی گردوخاك است. سال پیش برنامه عمل را برای ۲۴ تالاب مشخص كردیم، مصوبه قانون تالاب ها را از هیئت دولت گرفتیم، در حوزه آب سازمان محیط زیست چند نیرو متخصص جذب كرد، برای تالاب انزلی برنامه احیا ایجاد كردیم و برای بختگان و گاوخونی هم الگوی احیای دریاچه ارومیه را برنامه ریزی كردیم البته این كارها خیلی موفق آمیز نبوده است.
به نظرتون این كارها موثر بوده است؟
ببینید می توانم بگویم این اقدامات در یك بخش خیلی موثر بودند، آنهم تغییر نگاه درباره آب است. باید مردم را آموزش بدهیم، وظیفه ما بعنوان سازمان محیط زیست این است كه خبرنگاران، مردم و NGOهای توانمند ایجاد نماییم. اما نه سازمان محیط زیست این زیرساخت را دارد كه خودش را توانمند كند و نه توانایی لازم برای توانمندسازی دیگران را ندارد.
قطعا اقدامات ما اصلا موفقیت آمیز نبوده است اما می شود گفت مسئولان نسبت به این مساله حساس هستند. البته كه من افق این مساله را خوب نمی بینم، ما هنوز در مقابل برداشت بی رویه آب محكم نمی ایستیم، چونكه این اقدامات نتایج زیادی دارد. ما اگر اینكار را نكنیم قیمت ارزان باشد، هركی به هركی باشد اساسا این وضعیت پیش می آید.
اگر روندمان به همین شكل ادامه پیدا كند واقعا چه می شود؟
برخی مسئولان می گویند چرا مردم را می ترسانید اما این حرف های من واقعیت است. شما شهریار را نگاه كنید بعد شهریار ۴۰ سال پیش را هم نگاه كنید، اساسا نبود آب این پیامدها را دارد. ما نخستین كشور دنیا هستیم كه محصولات كشاورزیمان از منابع آبی تجدیدناپذیر تولید می شود، این روند چند سال ادامه پیدا كند ایران می شود عربستان.
عربستان، ۱۹۷۸ آب های تجدیدپذیرش را از دست داد و در ۲۰۱۸ منابعش به اتمام رسید. حالا این كشور كه گندم تولید می كرد دیگر زمینی برای كشاورزی ندارد.
ما یك تصویر نزدیكی از خشكی دریاچه ارومیه داریم، اما تصویر ایران خشك شده چگونه می شود؟
در ابتدا باید تالاب ها را نگاه نماییم، اگر این اكوسیستم وجود نداشته باشد شرایطی مانند سیستان و بلوچستان به وجود می آید، می توانیم تصیر سیستان را برای كل كشور بزرگ نماییم، می توانیم وضعیت شرق گاوخونی را مشخص كنیم؛ مردم كشاورزی را به كنار گذشتند، وارد شهرها شدند و... یك اصفهانی كه در شرق گاوخونی زندگی می كند این شرایط را كاملا می فهمد.
ما داریم درباره ۲۰میلیون هكتار كانون گردوغبار حرف می زنیم وضعیتی كه مسئولین اجرایی، كارشناسان، دانشگاه ها و... می ترسند درباره آن صحبت كنند. باید این حرف ها را گفت و بعد راهكار آنها را پیدا نماییم.
شما از شرایط سیستان می گویید اما انگار به زور جلوی وقوع بحران در كلانشهرها را بگیریم. این روند تا كی ادامه پیدا می كند؟
اساسا این شرایط پایدار نیست، ما كم آب هستیم و هرچقدر جمعیت زیاد شود این میزان آب زیاد نمی گردد. به این عرضه و تقاضا محیط زیستی ها می گویند ظرفیت اكولوژیكی، همه جای دنیا این ظرفیت را مشخص كرده است. وزارت نیرو ۳ سد به سازمان محیط زیست آورده است سدهای لار، كرج و طالقان.
آقای كلانتری در همین رابطه نامه ای به رئیس جمهور نوشتند كه این انتقال آب تا كی می تواند ادامه پیدا كند. ما بعنوان سازمان محیط زیست مخالف گسترش شهر تهران هستیم و باید تعیین تكلیف شود كه ظرفیت اكلوژیك تهران چقدر است.
آیا ضربالاجلی هم برای منابع آبی پایتخت جود دارد؟
به این ضرب الاجل رسیدیم. این اوضاع به بلوغ یك جامعه ارتباط دارد. اگر یك تهرانی بداند در حال مصرف آب كشاورزی است كه مجبور به مهاجرت شده، قبول می كند این كار را كند؟ به نظر من این مساله باید همه پرسی شود تا ببینیم چقدر مردم ایران با اخلاقند.
آیا مردم تهران حاضر هستند به صورتی به خاطر شهرشان ایران را نابود كند. من به شما قول می دهم اگر مردم این را بدانند این مساله را قبول نمی كنند.
۴۷۲۳۷
منبع: فاما كیش
این مطلب فاما کیش را پسندیدید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب